چند روز پیش یک روز خاص در زندگی من گذشت. روز 27 شهریور1399 شاید نقطه عطفی در زندگی و شخصیت من بود.
پنجشنبه هفته پیش وقتی از خواب بیدار شدم، راه حلی به ذهنمرسید درباره یکی از مشکلات اساسی زندگیم. گویی الهام بود. الهامی کاملاً فنی وتکنیکال.
مساله ی اعتماد به نفس. فکر می کنم این ضعف اساسی که خودمدر خودم تشخیص دادم، رو به حل باشه. به خاطر سرگذشتی که داشتم، همیشه در موقعیتهای حساس، یک احساس خلا و بی پشتوانگی در خودم داشتم. گویی که شخصیتم اینقدر قوینیست که بتونم بهش تکیه کنم. داشته ها و سرمایه های آدم در مواقع حساس موثر نیستن.چیزی که تفاوت یک انسان قوی و یک انسان ضعیف رو مشخص میکنه، شخصیتشه.
شخصیتم در یک نقطه اساسی و مهم، به پختگی رسید و حس می کنمبتونم اعتماد به نفس لازم رو وضعیت مدنظر داشته باشم.
** پی نوشت: راه حل رو نمیخوام لوبدم. این راه اختصاصی خودمه و احتمالاً تا حد زیادی فقط برای خودم جواب میده. هرکس باید خودش راه خودش رو پیدا کنه.
درباره این سایت